"ریحانه" شکرپنیر خوشمزه من

درددل

عزیز دلم الان صبح خیلی زوده و تو خوابیدی فقط من بیدارم...مامان جون هم یکی دو روزه مهمونمون هستن.. خیلی دلم گرفته بود یه کمی گریه کردم الانم اومدم اینجا برات می نویسم.. من فقط به تو دلم خوشه گل مامان... خوب بخوابی...  
29 تير 1395

اتفاقات پشت سرهم

سلام عزیزدلم ریحانه جونم الان که دارم این مطلبو برات می نویم شما و بابایی خوابیدین و من اگرچه دلم خواب می خواد ولی ترجیح دادم از فرصت استفاده کنم وبرات بنویسم.. این ماهی که داره میگذره با اتفاقات خوبی همراه بود.. تولد پسرخاله جون، سفر سرعین و اردبیل با باباجون اینا، پارک و مهمونی در ایام ماه رمضان، عید فطر و تولد چهارماهگی شما... بعد از سفر سرعین شما جوجوی بلای مامان دیگه نمی تونی تو خونه بند بشی و هی باید بری بیرون از خونه..واسه همین دیشب با بابایی رفتیم هایپر استار و اونقدر از دیدن شلوغی و نور و رنگ ها ذوق زده بودی و دست و پا می زدی که دیگه ما رو هم نمی شناختی اونجا یه جفت جوراب کوچولو موچولو صورتی واست خر...
23 تير 1395
1